English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6152 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
geo deu reo U پشتیبانی کننده
sustaining U پشتیبانی کننده
supporting weapons U جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
fire support element U عنصرهماهنگ کننده پشتیبانی اتش
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
support command U فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
fire support coordination U هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
covering troops U یکانهای پوشش کننده
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
antisubmarine support U پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
air distant support U پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
blocking force U نیروی سد کننده
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
patronage U پشتیبانی
support U پشتیبانی
in support of U در پشتیبانی
protection U پشتیبانی
backing U پشتیبانی
afloat support U پشتیبانی
in support of U در پشتیبانی از
equalizing force U نیروی برابر کننده
moving power U نیروی جابجا کننده
threat force U نیروی تهدید کننده
magnetizing force U نیروی مغناطیسی کننده
army of occupation U نیروی اشغال کننده
counterpoise U نیروی متعادل کننده
holding force U نیروی تثبیت کننده
aid U پشتیبانی کردن
naval support U پشتیبانی دریایی
play up to U پشتیبانی کردن از
combat support U پشتیبانی رزمی
supply support U پشتیبانی تدارکات
to agitate [for] U پشتیبانی کردن
technical support U پشتیبانی فنی
nonsupport U عدم پشتیبانی
aiding U پشتیبانی کردن
aided U پشتیبانی کردن
supply support U پشتیبانی اماد
storeship U ناو پشتیبانی
support command U یکان پشتیبانی
supporting distance U مسافت پشتیبانی
air support U پشتیبانی هوایی
support programs U برنامههای پشتیبانی
direct support U پشتیبانی مستقیم
support command U فرماندهی پشتیبانی
service support U پشتیبانی خدمات
propugn U پشتیبانی کردن از
PRI U پشتیبانی کنند
corrective maintenance U پشتیبانی اصلاحی
tower of strength <idiom> U پشتیبانی محکم
tactical support U پشتیبانی رزمی
support U پشتیبانی کردن
support brigade U تیپ پشتیبانی
supporting U تقویت پشتیبانی
support program U برنامه پشتیبانی
vindicate U پشتیبانی کردن از
archival backup U پشتیبانی بایگانی
general support U پشتیبانی عمومی
champions U پشتیبانی کردن
championing U پشتیبانی کردن
championed U پشتیبانی کردن
champion U پشتیبانی کردن
rally U پشتیبانی کردن
rallies U پشتیبانی کردن
rallied U پشتیبانی کردن
logistic support U پشتیبانی لجستیکی
logistic support U پشتیبانی تدارکاتی
area support U پشتیبانی منطقه
global backup U پشتیبانی کلی
backup U پشتیبانی کردن
vindicated U پشتیبانی کردن از
countenancing U پشتیبانی کردن
countenances U پشتیبانی کردن
countenanced U پشتیبانی کردن
countenance U پشتیبانی کردن
vindicates U پشتیبانی کردن از
vindicating U پشتیبانی کردن از
back up U پشتیبانی یا کمک
maintains U پشتیبانی کردن
maintained U پشتیبانی کردن
maintain U پشتیبانی کردن
timed backup U پشتیبانی دورهای
maintenance support U پشتیبانی نگهداری
fire support U پشتیبانی اتش
back-up U پشتیبانی یا کمک
maintenance support U پشتیبانی تعمیراتی
memory protection U پشتیبانی ازحافظه
close support U پشتیبانی نزدیک
p force U نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
righting moment U نیروی راست کننده ناو
reinforcing U نیروی تقویتی تقویت کننده
decision support system U سیستم پشتیبانی تصمیم
deep air support U پشتیبانی هوایی دور
deep supporting fire U اتش پشتیبانی در عمق
supported U یکان پشتیبانی شده
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
deep supporting fire U اتش پشتیبانی عمیق
supporting range U برد پشتیبانی سلاحها
general support U یکان پشتیبانی عمومی
afloat support پشتیبانی لجستیکی در روی آب
close air support U پشتیبانی هوایی نزدیک
remote servicing U پشتیبانی از راه دور
ancillary facilities U تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
remote maintenance U پشتیبانی از راه دور
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
propping U نگهداشتن پشتیبانی کردن
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
aerial fire support U پشتیبانی اتش هوایی
ancestral file U سیستم پشتیبانی فایل ها
area support command U فرماندهی پشتیبانی منطقه
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
processes U و وسایل کنترل و پشتیبانی
process U و وسایل کنترل و پشتیبانی
direct support unit U یکان پشتیبانی مستقیم
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
fire support sector U منطقه پشتیبانی اتش
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
division support area U منطقه پشتیبانی لشگر
division support command U فرماندهی پشتیبانی لشگر
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
fire support base U پایگاه پشتیبانی اتش
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
to bolster somebody up U از کسی پشتیبانی کردن
tape backup unit U دستگاه پشتیبانی نوار
to get behind somebody U از کسی پشتیبانی کردن
propped U نگهداشتن پشتیبانی کردن
prop U نگهداشتن پشتیبانی کردن
direct support U پشتیبانی مستقیم کردن
to back somebody up U از کسی پشتیبانی کردن
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
fire support coordinator U هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
direct air support center U مرکز پشتیبانی مستقیم هوایی
Thank you for your support U با تشکر برای پشتیبانی شما.
populism U پشتیبانی از حزب مردم درامریکا
close covering group U ناو گروه پشتیبانی نزدیک
mission call U درخواست پشتیبانی هوایی کردن
hard disk backup program U برنامه پشتیبانی دیسک سخت
airmobile support party U گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
fanned U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
file maintenaee U اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
fire support group U ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
fans U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fan U کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
back-up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
break off U فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
back up U اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
satellization U تحت پشتیبانی لجستیکی ومالی قرار دادن
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
MCA U بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
feet dry U هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
multifinder U گونهای از Apple Macintosh Finder که چند کاره بودن را پشتیبانی میکند
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
cascaded star U روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com